هفته گذشته به من و مامان خيلي سخت گذشت. آخه چهار روز هفته پشت سر هم، عصرها يا شبها نيكا خانم دچار دل درد (به قول دكترها كوليك) ميشد و حدود يك ساعت از درد به خودش ميپيچيد و مدام گريه ميكرد، اون هم چه گريه كردني. به خاطر همين هم نه من و نه مامان هيچ كدوم دل و دماغ آپديت كردن وبلاگش رو نداشتيم. سه شنبه برديمش دكتر و دكتر هم يه معاينه كلي انجام داد و گفت كه خوشبختانه مشكلي نداره و اين دل دردها هم براي بعضي از بچهها پيش ميآد كه مساله مهمي نيست و تا حدود 4 ماهگي برطرف ميشه و متاسفانه هيچ درمان قطعي هم براي اون شناخته نشده.
قبلاً هم ما راجع به اين موضوع توي اينترنت مطلب خونده بوديم و ميدونستيم كه اين دلدردها بيشتر از بچه، پدر و مادر رو ناراحت ميكنه. بعضيها معتقدند كه تغذيه مادر روي اين موضوع تاثير داره، ما هم سعي كرديم كه هر خوراك مشكوكي رو از غذاي مامان حذف كنيم. در نتيجه خوشبختانه پنچشنبه و جمعه نيكا دل درد نداشت. اميدواريم كه ديگه هم سراغش نياد. البته سراغ هيچ كدون از نينيهاي كوچولو و معصوم نياد.
قبلاً هم ما راجع به اين موضوع توي اينترنت مطلب خونده بوديم و ميدونستيم كه اين دلدردها بيشتر از بچه، پدر و مادر رو ناراحت ميكنه. بعضيها معتقدند كه تغذيه مادر روي اين موضوع تاثير داره، ما هم سعي كرديم كه هر خوراك مشكوكي رو از غذاي مامان حذف كنيم. در نتيجه خوشبختانه پنچشنبه و جمعه نيكا دل درد نداشت. اميدواريم كه ديگه هم سراغش نياد. البته سراغ هيچ كدون از نينيهاي كوچولو و معصوم نياد.