صفحات

۱۳۸۹ فروردین ۲, دوشنبه

سال نو مبارک

این پست رو ما (مامان وبابا) با هم می گذاریم.
امسال اولین سالی بود که ما لحظه تحویل سال رو توی خونه ی خودمون بودیم، اون هم به خاطر کوچولومون و اینکه مامان اجازه مسافرت نداشت. تجربه خیلی خوبی بود. آغاز سال جدید رو سه نفری (بابا و مامان و کوچولو) جشن گرفتیم و سفره هفت سین پهن کردیم. امیدواریم که این سال جدید برای همه به خصوص مادرای عزیز پر از خیر و برکت و شادمانی باشه. اين هم یه عکس از سفره هفت سین ما:



راستی از امروز ما وارد آخرین ماه انتظارمون شدیم. ان شاءالله که این ماه هم به خوبی و خوشی بگذره و ما تولد کوچولومون رو جشن بگیریم.

سال نو و نوروز زیبا بر همه مبارک باد.

۱۳۸۸ اسفند ۲۱, جمعه

رسيدن تخت و كمد كوچولومون

چند روز پيش براي خريد تخت و كمد كوچولوون اقدام كرده بوديم. موعد تحويل اون ديروز بود كه خوشبختانه بدون بدقولي و راس موعد تحويل دادند. با قرار گرفتن تخت و كمد توي اتاق، اينجا ديگه رسماً اتاق كوچولومون شد. چند تا عكس از اون اينجا مي گذارم

البته هنوز يه كارهاي مختصر ديگه اي مونده كه بايد انجام بديم، مثل خريد روتختي كه بعد از انجام اون كارها عكسهاي نهايي اتاق كوچولو رو دوباره اينجا مي گذارم.
يادم رفت بگم كه بر حسب اطلاعات روزشمار تولد كوچولومون، ما بايد 40 روز ديگه هم منتظر باشيم. چه انتظار شيريني!

۱۳۸۸ اسفند ۱۰, دوشنبه

خبرهاي اين مدت

امروز دوشنبه 10 اسفند است و من در هفته 33 بارداري هستم. فردا نوبت دكتر داريم. دخترمون تكون‌هاش بيبشتر شده و نمي‌دونم ما فكر مي‌كنيم يا واقعاً گاهي وقت‌ها با حركاتش باهامون ارتباط برقرار مي‌كنه. خلاصه من و بابا هر دو بيش از پيش منتظر ديدنش هستيم. از خبرهاي اين مدت اول اين كه هفته گذشته دايي عرفان يه نظر براي پست قبلي گذاشته بودند (در جواب پست بابا با عنوان 60 روز تا تولد) كه چون خيلي زيبا بود اون رو بازگو مي‌كنم. البته خيلي ازش ممنونم.
"توی این دو ماهه مونده، من به دیدنت می خندم
گرچه سخته بی تو بودن، ولی تا اون روز می جنگم.
تو میای دو ماهه دیگه، ما میشیم سه تا تو این قصر
دیگه خوشبختیمو خوشبخت، بدونه حصارو بی حصر.
ساکته فضای خونه، میره از یاد با وجودت
چیزی نیست تا فصل بودن، دیدنه اون روی خوبت.
ما همینجاییم دمه در، لک لکه تو رو بیاره
همه خوشحال شیمو شاکر، که دیگه همش بهاره... "
مورد ديگه اين كه جمعه گذشته تخت و كمد دخترمون رو هم به لطف خدا سفارش داديم. اميدوارم تميز كار كنه و به موقع تحويل بده. من هم اين روزها بيشتر خونه هستم آخه كلاس‌هاي اين ترم بعد از تعطيلات نوروز شروع مي‌شه. هفته ديگه يه امتحان عقب افتاده از ترم پيش دارم و با اين حساب فقط يه درس از ترم قبل مي‌مونه كه بلاتكليف مونده. انشاء‌ا... كه اون هم ختم به خير بشه.
مطلب آخر اين كه دايي عرفان امشب به تهران مي‌آد و يه مدت پيشمون مي‌مونه از اين بابت خيلي خوشحالم. با آرزوي سلامتي براي همه ني‌ني كوچولوها تا پست بعد ...