صفحات

۱۳۸۸ اسفند ۱, شنبه

60 روز تا تولد

امروز شمارشگر معكوس زمان باقي‌مانده تا تولد كوچولوي ما دقيقاً عدد 60 روز را نشان مي‌دهد. به عبارت ديگر كوچولوي ما ان‌شاء‌الله حداكثر تا دو ماه ديگر به دنيا مي‌آيد. در اين مدت باقي‌مانده ما بايد اسباب و لوازم مورد نياز براي پس از تولد ايشان را‌ آماده كنيم. در اولين قدم هفته گذشته كالسكه و كرير خريداري شد. البته با توجه به وسواسي كه من و مامان داريم، طبيعي است كه فرايند اين خريد رمان زيادي طول بكشد. به طور خلاصه ما تمام مناطق تهران كه بورس اين كالا بود را بازديد كرديم. از جمهوري و بازار بزرگ گرفته تا بهار و ولي‌عصر و پاسداران. البته در نهايت از بهار خريد كرديم. اين را اضافه كنيد به جستجوي زياد در اينترنت و وب‌سايت‌ها و وبلاگ‌هاي داخلي و خارجي براي يافتن ويژگي‌هاي يك كالسكه مناسب. ان‌شاءالله اگر فرصتي بود، در آينده به طور مفصل در اين مورد مي‌نويسم تا انتقال تجربه‌اي هم صورت گرفته باشد.
البته در اين مدت اغلب لباس‌هاي لازم را خريده‌ايم. اتاق مخصوص ايشان هم در حال آماده‌سازي است. در اين فرصت باقي‌مانده هم بايد خريد تخت و كمد و برخي اقلام بهداشتي را انجام دهيم.

۱۳۸۸ بهمن ۲۹, پنجشنبه

ماجراهاي هفته گذشته

امروز 5 شنبه 29 بهمن ماه است. من در آخر هفته 31 بارداري هستم. همان طور كه گفته بودم مراجعه به دكتر 2 هفته يك بار شده و اين هفته سه شنبه با بابا به دكتر رفتيم. خدا را شكر همه جيز طبيعي و خوب بود. اين بار از خانم دكتر در مورد بيمارستان‌هايي كه ايشون باهاش قرارداد دارند پرس و جو كرديم. خانم دكتر مي‌گفتند در صورتي كه همه چيز مرتب باشه زايمان طبيعي بهتره اما فعلاً نمي‌شه گفت دختر كوچولوي ما چه طوري ترجيح مي‌ده دنيا بياد. بابا تو اين هفته اخير كلي در مورد زايمان طبيعي و سزارين سرچ كرده و خيلي دوست داره اگه قرار باشه زايمان طبيعي باشه تا لحظه آخر كنار من باشه، البته من هم خيلي دوست دارم؛ تا ببينيم خدا چي مي‌خواد.....
موضوع ديگه اين هفته رسيدگي به اتاق خانم كوچولومون بود (ديوارها و كف اتاق- كه واقعاً از بابا متشكرم) و خريد كالسكه و كرير كه به لطف خدا ديروز يك مدل رو بالاخره پسنديديم. البته ناگفته نمونه كه در اين مورد هم طبق معمول هركار ديگه‌اي كه مي‌خوايم انجام بديم كلي تحقيق كرديم هم در اينترنت و هم در فروشگاه‌هاي مختلف و هم از افراد دور و برمون. اميدوارم انتخاب خوبي كرده باشيم و به سلامتي هم استفاده بشه. من هنوز در رنگش يه كم شك دارم. فعلاً نارنجي گرفتيم اما جاي تعويض داره. بين قرمز و نارنجي نمي‌دونم كدوم بهتره. خلاصه اين اولين خريد بزرگ براي دختر كوچولومون بود كه جا داره از مامان بزرگ و بابا بزرگ تشكر كنيم. اگه خدا بخواد فردا هم قراره تخت و كمدش رو بخريم. با آرزوي سلامتي براي همه ني‌ني كوچولوها و مامان و باباهاشون تا پست بعد خدانگهدار.

۱۳۸۸ بهمن ۲۰, سه‌شنبه

انتخاب نام براي كوچولومون

يكي از مهمترين دغدغه‌هاي هر پدر و مادري انتخاب نام مناسب براي كوچولوشونه. ما هم تقريباً از ابتداي پيدايش اين كوچولو و حتيقبل‌تر از اون دنبال اسامي مناسب بوديم. حالا كه به لطف خدا به تولدش نزديك ميشيم و جنسيتش هم مشخص شده، لازمه كه جدي‌تر به دنبال نام مناسب باشيم و به عبارت بهتر، اسمش رو انتخاب كنيم. دوستا و آشناها همگي اسامي قشنگي رو به ما پيشنهاد ميدن كه از لطف همشون ممنونيم. ما هم به خاطر اينكه بهتر بتونيم تصميم بگيريم، قرار گذاشتيم كه توي سايت اعلام كنيم تا هر كسي دوست داشت، در بخش نظرات اين پست، نام مورد  نظرش رو پيشنهاد بده. فقط لطفاً چند نكته زير رو هم مد نظر داشته باشيد:
  • نام مورد نظر داراي معناي مناسبي باشد. اشاره به معناي نام و ساير ويژگي‌هاي آن موجب مزيد امتنان خواهد بود.
  • نام مورد نظر حتي‌الامكان كوتاه باشد و خواندن و نوشتن آن آسان باشد.
  • نام مورد نظر به سادگي قابل تبديل به كلمات و نام‌هاي نامناسب و مسخره نباشد.
  • نام مورد نظر طوري باشد كه هم پدر و مادر كوچولو از اون خوششون بياد و هم در آينده خود كوچولو هم ازش راضي و خوشحال باشه (اين مورد يه كم ايده‌آلي هست)
  • نام فاميل كوچولو با «ن» شروع ميشه (براي اونهايي كه دنبال نامهاي متناسب با فاميل هستند)
  • و دست آخر، اگه جزء آشناها هستيد و دوست داشتيد، يه جورايي نسبت خوتون رو با كوچولو بنويسيد تا من و مامان بتونيم پيشنهاد دهنده رو بشناسيم.
اميدواريم با همفكري شما يه نام مناسب براي كوچولومون انتخاب كنيم. هر موقع انتخابمون نهايي شد توي همين وبلاگ اطلاع‌رساني مي‌كنيم. پيشاپيش هم از همه اونهايي كه اسم پيشنهاديشون مورد استفاده قرار نمي‌گيره عذرخواهي مي‌كنيم.

از طرف مامان و بابا

۱۳۸۸ بهمن ۱۸, یکشنبه

سه ماهه سوم بارداري

امروز يكشنبه 18 بهمن ماه است. طبق محاسبات خانم دكتر و با توجه به اولين سونوگرافي كه انجام داده‌ بودم الان كوچولوي عزيزمون 29 هفته و دو روز دارد. در واقع در 30 هفتگي بارداري هستم. همان طور كه بابا در پست قبل نوشته بودند ما هفته پيش به سونوگرافي رفتيم. اول اين كه خدا رو شكر كوچولومون سالم بود و ديگه اين كه دختر خانم است. سونوگرافي سن كوچولومون رو 30 هفته و سه روز اعلام كرد. يعني دو هفته بيشتر از سن اصلي‌اش. حالا نمي‌دونم دختر خانممون با توجه به كدوم محاسبه دنيا خواهد اومد. اميدوارم اين هفته‌هاي آخر رو هم به سلامت پشت سر بگذرونه و در بهترين موقعيت دنيا بياد. در ضمن بابا هم گفته فيلم اين سونوگرافي رو حتماً اين جا مي‌ذلره. راستي من هم اين روزها درگير امتحانات هستم. از طرفي در فكر خريد وسايل خانوم كوچولو. مامان بزرگ (مامانم) حدود 20 روزي اين جا بودند و تو اين مدت يه سري وسايل خريداري كرديم. البته نه زياد. تولد امام محمد باقر (ع) را به عنوان روز شروع خريد در نظر گرفتيم و اون روز چند تكه لياس براش خريديم. حالا هم منتظر هستيم تا ماه صفر تمام شه و به لطف خدا بعد از اون مابقي خريدها رو انجام بديم. به اميد سلامتي همه مامان‌ها و ني‌ني‌هاي نازشون.

۱۳۸۸ بهمن ۱۴, چهارشنبه

كوچولوي ما دختره

ديرور من و مامان رفتيم سونوگرافي و بالاخره بعداز حدس و گمان‌هاي فراوان، تكليف جنسيت كوچولومون روشن شد. كوچولوي ما دختره و خدا رو شكر از نظر سلامتي هم مشكلي نداره. رشدش هم طبيعيه و همه چيز به خوبي پيش ميره.
راستش من تا حالا صبر كردم كه اين خبر رو مامان بگذاره، چون يه جورايي حق اون مي‌دونستم كه اين موضوع رو اعلام كنه. اما فكر كنم مامان چون اين روزها فكرش خيلي مشغول امتحاناتش هست، وقت نكرده اين كار رو انجام بده. البته رفتن مامان بزرگ و دلتنگي مامان هم بي‌تاثير نيست (مامان بزرگ هم ديروز صبح رفت).
خلاصه با تعيين جنسيت كوچولوي ما بازار حدس و گمان‌ها در اين باره هم تمام شد. البته مامان از قبل اسامي تمام افرادي كه در مورد جنسيت كوچولوي ما نظر داده بودند رو يادداشت كرده و الان معلومه كه چه كساني درست حدس زده بودند. البته من به شخصه هرچند كه حدس مي‌زدم كه كوچولومون دختر باشه، ولي بيشتر دلم مي‌خواست تا موقع تولدش نفهمم كه دختره يا پسر. لازمه تاكيد كنم كه براي من و مامان و بيشتر نزديكان ما فرقي نداره كه اين كوچولو دختر باشه يا پسر. دختر و پسر هر دو عزيز هستند، اما خب به خاطر تهيه سيسموني و اين رسم و رسومات مجبور شديم تو اين موقع جنسيتش رو تعيين كنيم.